مادری گفت روزی این سخن با دختری ای که در کاشانه ام همچون فروزان اختری
سال ها ای نازنین چون باغبان پروردمت ای بسا شب ها شدم از خواب و اسایش بری
خواهم اکنون پند ها اویزه ی گوشت کنم پند مام خویش را جانا به خواری ننگری
دخترم نیکی و پاکی را شعار خویش ساز نیکی و پاکی بود ایین هر پیغمبری
از هوس ها دور باش و از خدا غافل مباش زانکه نبود جز خدا اندر دو گیتی یاوری
از تو میخواهم که موری را نیازاری ز خود ور خطا دیدی ز یاران از خطاشان بگذری
دکتر جلالی
آخرین نظرات